کمدی الهی در میان آثار هنری دیگری از این قبیل، جایگاهی منحصربفرد دارد، چرا که اثری در آستانه است. دانته سرایش این اثر را در 1300 شروع و آن را چند سال پیش از مرگ خود در 1321 به پایان برد. دهههایی پیش از آن، توماس آکوئیناس (1274-1225) جامع الهیات را تمام کرده بود. جامع الهیات آکوئیناس و کمدی الهی دانته، منسجمترین صورتبندیهای فلسفی و ادبیِ مسیحیتِ ارسطوییشدهاند. دانته، آکوئیناس را در مراتب اعلای بهشت خویش جای میدهد و آکوئیناس خود کسی است که ردای مسیحیت را به قامت فیلسوفِ بیبدیل آن زمانه راست میکند. چنانکه میدانیم، در آن روزگار ارسطو چنان بیرقیب بود که حتی اسم او را بر زبان نمیراندند و به ذکر کلمۀ فیلسوف بسنده میکردند. آنچه کمدی الهی را در آستانه قرار میدهد، فتوای تکفیر آراء همین یگانه فیلسوف از سوی اتین تمپیر ، اسقف پاریس در 1277 است. شارحان بسیاری از جمله هانس بلومنبرگ، فیلسوف آلمانی، این فتوا را نقطۀ عطف بحرانی میدانند که سرانجام موجب فروپاشی قرون وسطی و پدیدار شدن نخستین بارقههای ظهور عصر مدرن شد. در نتیجۀ این بحران، تفسیر ارسطویی مسیحیت و خدای عقلانی آن به حاشیه رفت و جای خود را به تفسیر نومینالیستی و خدای ارادهمندِ هراسناک آن داد، تفسیری که جایی برای نظرورزی فلسفی در باب خدا باقی نگذاشت.
کمدی الهی دانته از منظری دیگر نیز اثری در آستانه است. گفتیم که اگر طیفی را در نظر بگیریم و موبیدیک و برادران کارامازوف را در منتهیالیهِ خروج از آنتو-تئولوژی قرار دهیم، کمدی الهی در قطب مخالف جای میگیرد، چرا که نشانگر ورود به آنتو-تئولوژی است. اکنون میتوان گفت که اگر طیفی متفاوت را در نظر آوریم و چندخدایی هومر و آیسخولوس را در یک سر آن قرار دهیم، تکخدایی دانته را باید در ادامۀ همین طیف تحلیل کنیم و نه در برابر آن، چون باید حلقهای وجود داشته باشد که تکخدایی دانته را به این چندخدایی وصل کند. بهزعم دریفوس، آن حلقه انهاید ویرژیل است، اثری که گرچه خود در جهان چندخدایی جای میگیرد، زیرا ویرژیل بیست سال پیش از میلاد درمیگذرد و بنابراین نمیتواند درکی از مسیحیت داشته باشد، افسارگسیختگیِ خدایان یونانیِ هومر و آیسخولوس را مهار میکند و در فهم رومی خود از وجود، راه را بر آنچه دریفوس رام کردن خدایان میخواند، هموار میسازد. دانته از خدایانی که اکنون رام شدهاند و از بینظمی به نظم درآمدهاند، به خدایی یگانه گذر میکند. این نکته زمانی تقویت میشود که بدانیم ویرژیل، شخصیتی است که دانته او را راهنمای ورود خود به دوزخ و بخشی از برزخ قرار میدهد.